دارالفنون ؛قلمرو نخبگان قرن نوزدهمی
فرمانروایان ایران در سه دوره مختلف نسبت به آموزش و پرورش مردم احساس مسوولیت کرده و مراکز آموزشی را به وجود آورده اند. اول: در دوره ساسانیان و پایه گذاری دانشگاه گندی شاپور که به دستور شاپور اول (۲۷۱ ۲۴۱ میلادی) صورت
پژوهشگر: اسفندیار معتمدی
فرمانروایان ایران در سه دوره مختلف نسبت به آموزش و پرورش مردم احساس مسوولیت کرده و مراکز آموزشی را به وجود آورده اند. اول: در دوره ساسانیان و پایه گذاری دانشگاه گندی شاپور که به دستور شاپور اول (۲۷۱ ۲۴۱ میلادی) صورت گرفت. این دانشگاه مدت پنج قرن در زمینه فلسفه، پزشکی، ریاضیات و نجوم اندیشمندان جهان و آثار آنها را گرد آورد و رونق داد و سرانجام پایه و مایه یی برای بیت الحکمه بغداد شد، و در سازندگی فرهنگ و تمدن اسلامی موثر افتاد. دوم: در دوره سلجوقیان و پایه گذاری نظامیه ها در قرن پنجم هجری به دستور خواجه نظام الملک طوسی، وزیر مقتدر عصر سلجوقی بود. تاسیس مدارس نظامیه سبب به وجود آمدن مدارس مهم دیگری در دنیای اسلام شد. پیش از آنکه چنگیز و تیمور نظم و امنیت جامعه را از میان بردارند، محدودیت هایی که برای اندیشه و اندیشمندان غیرشافعی به وجود آوردند، سبب شد جامعه به رکود و انحطاط کشیده شود و مدت شش قرن اندیشه علمی در موضوع شناخت طبیعت از تحرک بازماند. اما همین نظامیه ها الگویی برای دانشگاه های اروپا و مرکزی برای جمع آوری کتاب ها و بحث و بررسی آنها شد. سوم: در دوره قاجاریه و تاسیس دارالفنون است. تاسیس دارالفنون از نظر موقعیت جامعه ایرانی یا تاسیس گندی شاپور و نظامیه ها کاملا تفاوت داشت. تاسیس دارالفنون در زمانی روی داد که علوم و فنون جدید در جهان عامل قدرت شده بود و ما که از آن غافل و بی نصیب بودیم ضعیف و ناتوان مانده بودیم و سرانجام در نبرد با دشمن مجهز، شکست خوردیم.
با روی کار آمدن میرزا تقی خان امیرکبیر (۱۲۶۴ ق / ۱۲۲۶ ش) شرایط لازم برای سازندگی جامعه فراهم شد. امیرکبیر برای جبران عقب ماندگی ها چاره کار را در آن دید که به جای اعزام محصل به خارج یا استخدام مشاوران خارجی مرکزی برای آموزش علوم و فنون در ایران فراهم آورد و از معلمان خارجی استفاده کند. او پیش از این در ماموریت هایی که در زمان عباس میرزا نایب السلطنه به تفلیس، مسکو و پترزبورگ داشت، از مدارس جدید، کارخانه ها و موسسات علمی روسیه بازدید کرده بود و متوجه اثر آنها در سازندگی جامعه شده بود. او در همان زمان جوانی برنامه کار را برای ساختن ایرانی نو در ذهن خود می پروراند. امیرکبیر با هدف ترویج علوم و فنون جدید و به منظور رفع نیازهای نظامی و فنی کشور به ساختن دارالفنون فرمان داد. او محل ساختمان را خود شخصا در مجاورت کاخ های سلطنتی و در مکانی که سربازان آموزش نظامی می دیدند با موافقت ناصرالدین شاه انتخاب کرد و به میرزا رضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج نفر محصل اعزامی به لندن در زمان عباس میرزا بود دستور تهیه نقشه ساختمان را داد. نقشه ساختمان با استفاده از طرح عمارت سربازخانه ولیچ انگلیس در اواخر سال« ۱۲۶۶ ق / ۱۲۲۹ ش» آماده شد و محمدتقی معمار به ساختمان آن مامور شد و کار را آغاز کرد.
در همین زمان امیرکبیر به موسیو جان داوودخان، مترجم اول دولت علیه ایران چنین نوشت: «عالیجاه فطانت و ذکاوت همراه زبده المسیحین، موسیو جان داوود، مترجم اول دولت علیه ایران را مرقوم می شود که چون برای مکتبخانه پادشاهی که در مقر خلافت باهره، بنیان شده است شش نفر معلم که کمال مهارت و وقوف را داشته باشند از قرار تفصیل: معلم پیاده یک نفر، معلم توپخانه یک نفر، معلم هندسه یک نفر، معلم علم معادن یک نفر، معلم حکمت یعنی پزشکی و جراحی و تشریح یک نفر، معلم سوار نظام یک نفر ضرور و در کار است. لذا آن عالیجاه از جانب شرافت جوانب اولیای دولت علیه مامور و مرخص است که به مملکت نمسه (اتریش) و پروس رفته معلم های مزبور را از قرار تفصیل فوق تا مدت شش سال اجیر کرده با مخارج آمدن و رفتن قرارنامه نوشته به آنها داده. هر قرار که عالیجاه به آنها بدهد در نزد اولای دولت ابد مدت، مقبول و ممضی است فی شهر شوال ۱۲۶۶.» انتخاب معلمان از اتریش به دلیل آن بود که اتریش چون انگلیس و روسیه و فرانسه منافع خاصی در کشور ما نداشت تا دارالفنون را به مرکز کشمکش های سیاسی تبدیل کند. جان داوودخان به اتریش رفت و با بار یافتن به دربار فرانسوا ژرف (۱۹۱۶ ۱۸۳۰ م) امپراتور اتریش درخواست ایران را اعلام کرد. امپراتور نماینده ایران را به گرمی پذیرفت و دستور همکاری لازم را صادر کرد. داوود خان هم معلمان را انتخاب کرد و با هر کدام قراردادی جداگانه منعقد کرد. داوودخان هفت نفر معلم استخدام کرد. این معلمان اتریشی در ۲۷ محرم سال۱۲۶۸ق / ۱۲۳۱ش دو روز پس از عزل امیرکبیر به تهران رسیدند. با وجود این امیر سفارش آنها را به جان داوودخان کرد و گفت چندان که می توانی به آنان مهربانی کن و نگذار ناراحت و پراکنده خاطر شوند. ناصرالدین شاه نیز از ورودشان باخبر و خوشحال شد و داوودخان را به اعطای حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد و مقدمات تاسیس دارالفنون فراهم شد.
در روزنامه وقایع اتفاقیه آمده است: «در روز یکشنبه پنجم ماه ربیع نخستین از سال ۱۲۶۸ هجری مطابق سنه خامسه از جلوس سعادت مانوس، مدرسه مبارکه دارالفنون، واقع در ارک محروسه تهران که بنا و انشا از سال سابق شروع شده بود، بر حسب امر فرمان مطاع افتتاح شد و از آن تاریخ علوم مستظرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکمای اروپا اساس آنها را ظرف چندین قرن برپا ساخته بودند در این تاسیس با تقدیس انتشار همی گرفت و اشتهار همی پذیرفت.) و این تاریخ ۱۳ روز پیش از کشته شدن امیرکبیر بود.» نخستین رییس تعلیم خانه محمدعلی خان شیرازی وزیر امور خارجه بود، که مدیریت او دیری نپایید و ریاست به عزیز الله خان مکری آجوادنباشی و پس از او به میرزا محمدخان امیرتومان رسید و سپس نوبت علی قلی خان اعتضادالسلطنه، دانشمندترین مرد قاجار و عمومی ناصرالدین شاه رسید. و پس از آن در خانواده هدایت مدتی موروثی شد و به ترتیب رضاقلی خان، علی قلی خان و جعفرقلی خان ریاست دارالفنون را بر عهده داشتند.
ساختمان دارالفنون در ۱۲۶۹ق / ۱۲۳۲ش به پایان رسید و در چهار طرف مدرسه ۵۰ اتاق هم اندازه مربع شکل ۴ ۴ با گچبری های زیبا و نقش ها و تذهیب های هنرمندانه ساخته شد. در جلوی اتاق ها، حیاط دارالفنون و در وسط حیاط حوض بزرگی قرار داشت که قنات آب شاه از مجرای زیرزمینی به آن راه می یافت. برنامه کار مدرسه دارالفنون از دو ساعت پس از طلوع خورشید تا سه ساعت پیش از غروب آفتاب ادامه داشت. هنگام ظهر همه محصلین نماز را دسته جمعی به امامت شیخ محمدصالح می خواندند. معلمان و محصلان ناهار را به خرج دولت می خوردند. هر دانش آموز در سال اول ۱۲ تومان کمک هزینه می گرفت. این مبلغ در طول سال ها افزایش می یافت تا به ۴۰ تومان رسید. علاوه بر این هر محصل در سال دوبار لباس می گرفت. لباس دانش آموزان در هر رشته مشخص بود. تا سال ۱۲۷۷ق / ۱۲۴۰ش علاوه بر روزهای ماه رمضان و اعیاد ملی و مذهبی و ایام سوگواری و تعطیلات تابستانی روزهای دوشنبه نیز تعطیل بود، بطوری که هر سال حدود ۱۸۰ روز در مدرسه، کلاس درس بر پا بود. وقتی اعتضادالسلطنه در سال ۱۲۷۷ ریاست دارالفنون را بر عهده گرفت، تعطیلی روزهای دوشنبه و بعضی روزهای دیگر را حذف کرد و تعداد روزهای کار را به بیش از ۲۰۰ روز رسانید. بودجه دارالفنون در نخستین سال تاسیس ۷۷۵۰ تومان بود و این مبلغ، سال به سال افزایش یافت بطوری که در سال ۱۳۰۷ق / ۱۲۶۹ش به ۳۰ هزار تومان رسید. حقوق معلمان و خدمتگزاران مدرسه از هزینه سلطنتی پرداخت می شد. به سبب تاخیر در پرداخت حقوق زمانی که اعتضادالسلطنه وزیر علوم شد، از شاه درخواست کرد که مالیات ملایر را به دارالفنون اختصاص دهند.
این درخواست مورد قبول قرار گرفت و مخارج غذا و لباس از این محل تامین می شد. رشته های تحصیلی در دارالفنون شامل هفت رشته پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی شناسی بود. کلاس های هر درس و هر رشته ثابت و مشخص بود. تمام رشته ها درس تاریخ، جغرافی، ریاضی و زبان خارجه داشتند. زبان خارجی ابتدا فرانسه بود و بعد روسی و انگلیسی هم تدریس می شد. دوره تحصیلی ابتدا هفت سال بود و بعد به پنج سال و سرانجام به چهار سال تقلیل یافت. تعداد محصلان مدرسه «بر حسب حکم اعلیحضرت قدرقدرت شهریاری روح العالمین فداه مقرر است که ۳۰ نفر بین ۱۴ و ۱۶ سال از اولاد خوانین و اعیان و اشراف در دارالفنون دارالخلافه مشغول تحصیل علوم غریبه از بابت حکمت و هندسه و معدن شناسی و آداب جنگ و... باشند. البته آن دولت مهربان به همه مردم اخبار و ترغیب و تحریص کرده، هر کس را که میل داشته باشد نزد اینجانب بیاورد که به اتفاق خود به حضور اقدس همایون برده در شغل مزبور و تحصیل علوم برقرار نماید.» (وقایع اتفاقیه) در ابتدا قرار بود فقط ۳۰ نفر محصل انتخاب شود، ولی تعداد محصلین در هنگام افتتاح دارالفنون ۱۰۵ نفر بود که پس از هفت سال تحصیل مجموع شرکت کنندگان در امتحان پایانی ۹۱ نفر بوده است. نظامت مدرسه با رضاقلی خان هدایت، معروف به لله باشی بود. رضاقلی خان مدت ۱۸ سال ناظم و رییس دارالفنون بود. پس از او نظامت به پسرش جعفرقلی خان نیرالملک سپرده شد.
رضاقلی خان هدایت در بسیاری از علوم زمان استاد بود. او در فلسفه و حکمت، عرفان، شعر و ادب فارسی و لغت آثار ارزنده یی از خود به جای گذاشته است. بخشی از تالیفات او عبارت است از: مجمع الفصحا، تذکره ریاض العارفین، اجمل التواریخ، سفرنامه خوارزم، فرهنگ انجمن آرای ناصری، منهج الهدایه، مظاهرالانوار، گلستان ارم و انیس العاشقین. رضاقلی خان پس از اعتضادالسلطنه به ریاست دارالفنون برگزیده شد. اعتضادالسلطنه که عموی ناصرالدین شاه بود، انسانی بزرگوار، آگاه و پرتلاش بود. هر روز در دارالفنون حاضر می شد و معلمان ایرانی و خارجی را تشویق به کار می کرد. در زمان او دارالفنون از اعتبار علمی خاصی برخوردار بود.
درست یک سال پس از تاسیس دارالفنون در روزنامه وقایع اتفاقیه نوشته شده است که «چون معلمین مدرسه دارالفنون یوما فیوما با کمال شوق بر مساعی و اهتمام خود می افزایند لازم آمد که اسامی بعضی از آنها که خوب ترقی کرده اند در روزنامه نوشته شود تا موجب ترغیب و تحریض دیگران آید. معلم توپخانه موسیو کریزر به جهت اطلاع اعضای دولت علیه، از مراتب تحصیل شاگردان خود نوشته می گویند که در مدرسه بزرگ توپخانه استریه (اتریش) و سایر مدارس نظامی، شاگردان توپخانه علومی را که در این یک سال با وجود تعطیلات ماه رمضان و... شاگردان من تحصیل می کرده اند در سه سال تحصیل می کنند و این علوم نه آن است که طوطی وار آموخته باشند، بلکه هر عملی را به تحقیق با ادله و براهین، کتابی به خط خود نوشته در دست دارند و می گویند الحق این خدمات به استعداد میرزازکی مترجم است و بدون زحمات او این خدمت انجام نمی گرفت. شاگردان موسیو فکتی، معلم فیزیک یعنی علم طبیعی داروسازی به استعانت از میرزارضا مترجم در درس خود ترقی کرده اند. چنانچه دو نفر آنها قابل آنند که اسم آنها نوشته شود، یکی میرزاکاظم پسر میرزا احمد محلاتی و یکی باقرخان ولد هادی خان شیرازی است. علم فیزیک بسیار شریف و ماخذ و منابع جمیع تعبیه ها و صنایع غریبه فرنگیان است. چندی قبل از این به شاگردان خود این مساله را درس می گفت که: دو فلز مختلف در وقت اتصال ایصال قوتی می کنند که آثار غریبه از آن منبعث می شود.
از جمله تحریک اعصاب حیوانات است چه مرده و چه زنده، چرخ الماس را شاهد بر تحریک حیوانات زنده آورد و از برای تحریک اعصاب مرده، قورباغه یی را پوست کنده، به میلی از مس آویخت و یک سرمفتول آهنی به مس اتصال داده و سر دیگر را تا تلاقی اعصاب قورباغه می کرد، قورباغه دست و پا می زد چنان که گویا زنده است. حاجی میرزا محمدعلی در علم وعمل ساختن جوهریات فرنگی مهارتی به هم رسانده و میرزا محمدحسین، ولد میرزا احمد تنکابنی بسیار خوب است و این اشخاص به مساعدت یکدیگر از قرار تفصیل جوهریات فرنگی را خوب ساخته اند. نمک فرنگی، اقسام شمع، سولفات دوزنگ، اکسید دوزنگ، سولفات دوفر، استات دوپتاس، نیترات دارژان، کربنات دوپتاس و استات دوپتاس. میرزا حسین ولد میرزا احمد، که شاگرد خود حکیم پولاک، معلم طب است، در این هفته به تعلیم معلم کتابی در معالجه وبا نوشته، به حضور اقدس همایون برده، بسیار مستحسن افتاده، ۱۵ تومان انعام به او مرحمت شد.» (روزنامه اتفاقیه)
۱) تالیف و ترجمه: طبق قراردادی که با استادان خارجی بسته شده بود، هر یک از آنها موظف بودند هر سال یک کتاب تالیف کنند و تحویل دهند. این کتاب ها توسط مترجمان و معلمان ایرانی ترجمه و در چاپخانه دارالفنون چاپ ومنتشر می شد. فهرست این کتاب ها که در انتقال علوم و فنون جدید به ایران نقش موثر داشتند موجود است.
۲) رواج طب غربی: در سال ۱۲۶۹ ق، یک سال پس از افتتاح دارالفنون، نخستین عمل جراحی سنگ مثانه، و پس از آن عمل چشم و بعضی سرطان ها توسط دکتر یاکوب پولاک، استاد اتریشی انجام شد. بیمارستان دولتی تاسیس شد و در آنجا استادان، دانشجویان را با طب غربی آشنا کردند. نخستین مایه کوبی در دارالفنون انجام شد.
۳) پایه گذاری تلگراف: دانش آموزان دارالفنون به راهنمایی معلم علاقه مند توپخانه؛ موسیو کریزر یا کریشش (اتریشی)، نخستین فرستنده و گیرنده تلگراف را در اسفند ۱۲۳۶ش / ۱۲۵۳ق ساختند و با سیم کشی میان دو کلاس مدرسه، مخابره آزمایشی تلگراف را در حضور میرزا آقاخان نوری، صدراعظم انجام دادند. ناصرالدین شاه از شنیدن خبر موفقیت این طرح شاد شد و از علی قلی میرزا، اعتضادالسلطنه، عموی دانشمندش که رییس دارالفنون بود اظهار رضایت خاطر کرد. سپس دستور داد که بین قصر گلستان و باغ لاله زار سیم تلگراف کشیده شود. پس از آن خط تلگراف میان تهران و چمن سلطانیه زنجان که محل استقرار ارتش ایران بود، برقرار شد.
۴) نخستین نقشه شهر تهران: نخستین نقشه یی که به دست ایرانی تهیه شده است، نقشه یی است که شاگردان توپخانه در خارج از مدرسه به راهنمایی «کریشش» از تهران و اطراف آن تهیه کردند. دسته دیگری از همین شاگردان مامور تعیین ارتفاع قله دماوند شدند.
۵) رها کردن بالن: در سال ۱۲۹۴ ق، دو بالن از دارالفنون به هوا صعود کرد و مردم تهران شاهد بالا رفتن بالن ها بودند. ناصرالدین شاه در نوشته های خود با شادی فراوان از این خاطره یاد می کند.
۶) چاپ و چاپخانه: در دارالفنون چاپخانه یی دایر شد که به چاپ کتاب های درسی و غیردرسی اختصاص داشت.
۷) کشف معادن و تولید مواد: میرزاکاظم محلاتی، پدر دکتر محمود شیمی پایه گذار جدید در ایران معلم فیزیک و شیمی بود. این استاد که خود از فارغ التحصیلان دارالفنون بود، در آزمایشگاه دارالفنون به ساختن انواع اسیدها دست زد. او وسایل کارش را از پاریس به تهران آورده بود. علاوه بر آن به شناسایی معادن ایران پرداخت.
۸) عکاسی و نقاشی: عکاسی و نقاشی از درس های دارالفنون بود. در روزنامه دولتی (روزنامه دولت علیه) آمده است که شاگردان مدرسه که نزد «موسیو کارل یان» عکاسی می آموختند توانسته بودند از خطوط میرعماد چنان عکسی بگیرند که «هیچ فرقی با اصل آن نمی دهند». داروهای عکاسی را در دواخانه مدرسه درست می کردند. کمال الملک (محمدغفاری کاشانی) در دارالفنون تحصیل کرد و در نقاشی به مقام والایی رسید و مدرسه صنایع مستظرفه را در سال ۱۳۲۹ق تاسیس کرد. در این مدرسه مجسمه سازی، منبت کاری و قالیبافی هم آموزش داده می شد.
۹) جمع آوری کتاب: در دارالفنون کتاب های خطی و چاپی جمع آوری می شد. این کتاب ها بعدها جزو کتابخانه ملی شد.
۱۰) آمارگیری از جمعیت تهران: نخستین آمارگیری به مدیریت میرزا عبدالغفارخان نجم الدوله و به کمک محصلان دارالفنون صورت گرفته است.
۱۱) تربیت جمعی آموزش دیده: در دارالفنون جمعا ۱۲ دوره، حدود ۱۱۰۰ نفر دانش آموختند و به کارهای سیاسی و علمی پرداختند. نخستین دوره ۱۰۵ نفر بودند که پس از پایان هفت سال از آنجا فارغ التحصیل شدند و ۴۲ نفر آنها با هزینه دولت در سال ۱۲۷۵ق / ۱۲۳۸ش راهی فرانسه شدند.
بعضی از عواملی که می توان سبب رکود دارالفنون برشمرد چنین است:
۱) عوامل خارجی: «قدرتی که امیرکبیر را از میان برد می دانست که اگر مدرسه درست در کشوری باز شود و شاگردان فهمیده و روشن از آن بیرون آیند، نمی توان آن کشور را مستعمره یا نیمه مستعمره کرد چنان که این مطلب در کشور ژاپن به آزمایش رسید و ثابت کرد». برای برهم زدن نظمی که به وجود آمده بود، معلمان ایتالیایی به توصیه قدرت های تخریبی به استخدام دارالفنون درآمدند و در برابر استادان اتریشی، که امتحان کار و صداقت خود را داده بودند به مقابله و کارشکنی برخاستند و نظم مدرسه را از درون مختل کردند. شاه را نیز نسبت به مدرسه و شاگردان بدبین کردند بطوری که به جای تشویق، مورد توبیخ و سرزنش و محدودیت قرار گرفت.
۲) به کارگیری نامناسب: آموزش دیدگان دارالفنون و تحصیلکرده های خارج از کشور به کارهای نامناسب و اغلب اداری و سیاسی گمارده شدند، مثلا میرزامحمودخان منجم قمی که در رصدخانه پاریس کار کرده بود و در آنجا مقام علمی ممتاز داشت، در تلگرافخانه مشغول شد و عبدالرسول خان اصفهانی، بهترین شاگرد ریاضی به حکومت ملایر رسید و حتی تحصیلکرده خارج، با درجه دکترا، پیشخدمت مخصوص شد. از افرادی هم که حرفه هایی آموخته بودند در جای مناسب خود استفاده نمی شد.
۳) انتخاب محصلین بر اساس معرفی و توصیه: در بیانیه یی که برای ثبت نام در سال ۱۲۷۶ق /۱۲۳۹ش از طرف دولت صادر می شود، اعلام می شود که «مواجب به شاگردان جدید مرحمت نمی شود... و اگر این متعلمین در دارالخلافه باهره (تهران) باشند پیش اعتضادالسلطنه وزیر علوم رفته و او به اجازه اولیای دولت به رضاقلی خان، رییس مدرسه دارالفنون و نایب اول وزیر علوم سپرده به هر علمی که شایسته باشد او را بگذارد.» ملاحظه می شود که برای ثبت نام در مدرسه، وزیر علوم باید دیده شود.
۴) عدم آمادگی محصلین: استادانی که از اروپا به ایران آمدند، اغلب تحصیلات عالی داشتند و برنامه کار خود را براساس وجود محصلینی برگزیدند که پایه و مایه اولیه را داشته باشند. در نخستین دوره کم و بیش چنین دانشجویانی برگزیده شدند ولیکن در دوره های بعدی مشخص شد که لازم است برای آموزش خواندن و نوشتن آنها نیز از معلمین استفاده شود.
۱) میرزا عبدالغفار که در علوم و نقشه کشی تخصص داشته و سال ها به تدریس این علوم و تربیت آنچه امروز تکنسین خوانده می شود، اهتمام ورزیده نخستین بار در سال ۱۲۸۶ هجری قمری به یاری جعفرقلی خان، رییس مدرسه و ۲۰ نفر از شاگردان دارالفنون نقشه اراضی جدید شهرتهران را در مدت هشت ماه کشیده است و از آن تاریخ که شهرتهران در حصار جدید به سرعت توسعه پیدا می کرده است همواره تغییرات و توسعه های جدید را در نقشه خود وارد می ساخته است. به عبارت دیگر کار نقشه برداری را ادامه می داده تا در ۱۳۰۵ هجری قمری کار را به انجام رسانیده و از آن پس سه الی چهار سال هم صرف ترازیابی محیط شهر کرده است تا در سال ۱۳۰۹ هجری قمری نخستین نقشه تمام عیار و کامل شهرتهران را از خود به یادگار گذاشته است.(از کتاب جغرافیا در ایران. دکتر محمدحسن گنجی صفحه ۲۷)
۲) روز شنبه ۸ ربیع الاول ۱۲۹۴، پنج ساعت مانده به غروب، دو بالن از جلوخان مدرسه معلم خانه به آسمان رفت. ما بعد از صحبت با وزرا در باغ رفتیم، بالای شمس العماره، حرم هم پشت بام اندرون ما بودند. کل تهران هم از زن و مرد روی بام ها و کوچه ها بودند. بالن اولی قرمز رنگ بود، هوا رفت. اما کم کم افتاد در باغ سپهسالار مرحوم. مردم هم رفتند. ما بودیم در بالای شمس العماره، سیاچی، امین السلطنه، عضدالملک، ادیب الملک، فرخ خان باشی وجیه و... بودند. بعد بالن سفید بزرگ برش فرنگی باد شد. باز همه مردم دوباره جمع شدند در باغ ها و...
این دفعه این بالن بسیار خوب هوا رفت. نیم ساعت درست روی آسمان شهر ایستاده بود. دو هزار زرع هم بلکه بیشتر هوا رفت، خیلی تماشا داشت. دو نفر هم با این بالن هوا رفتند. بالا در باغ نظامیه یا باغ سپهسالار حالیه افتاد، بالن هم پاره شد. خیلی تماشا داشت، هیچ وقت مردم هم چنین تماشا نکرده بودند.» (خاطرات روزانه ناصرالدین شاه که با دستخط وی نوشته و موجود است.)
http://www.aftabir.com منبع : آفتاب
با روی کار آمدن میرزا تقی خان امیرکبیر (۱۲۶۴ ق / ۱۲۲۶ ش) شرایط لازم برای سازندگی جامعه فراهم شد. امیرکبیر برای جبران عقب ماندگی ها چاره کار را در آن دید که به جای اعزام محصل به خارج یا استخدام مشاوران خارجی مرکزی برای آموزش علوم و فنون در ایران فراهم آورد و از معلمان خارجی استفاده کند. او پیش از این در ماموریت هایی که در زمان عباس میرزا نایب السلطنه به تفلیس، مسکو و پترزبورگ داشت، از مدارس جدید، کارخانه ها و موسسات علمی روسیه بازدید کرده بود و متوجه اثر آنها در سازندگی جامعه شده بود. او در همان زمان جوانی برنامه کار را برای ساختن ایرانی نو در ذهن خود می پروراند. امیرکبیر با هدف ترویج علوم و فنون جدید و به منظور رفع نیازهای نظامی و فنی کشور به ساختن دارالفنون فرمان داد. او محل ساختمان را خود شخصا در مجاورت کاخ های سلطنتی و در مکانی که سربازان آموزش نظامی می دیدند با موافقت ناصرالدین شاه انتخاب کرد و به میرزا رضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج نفر محصل اعزامی به لندن در زمان عباس میرزا بود دستور تهیه نقشه ساختمان را داد. نقشه ساختمان با استفاده از طرح عمارت سربازخانه ولیچ انگلیس در اواخر سال« ۱۲۶۶ ق / ۱۲۲۹ ش» آماده شد و محمدتقی معمار به ساختمان آن مامور شد و کار را آغاز کرد.
در همین زمان امیرکبیر به موسیو جان داوودخان، مترجم اول دولت علیه ایران چنین نوشت: «عالیجاه فطانت و ذکاوت همراه زبده المسیحین، موسیو جان داوود، مترجم اول دولت علیه ایران را مرقوم می شود که چون برای مکتبخانه پادشاهی که در مقر خلافت باهره، بنیان شده است شش نفر معلم که کمال مهارت و وقوف را داشته باشند از قرار تفصیل: معلم پیاده یک نفر، معلم توپخانه یک نفر، معلم هندسه یک نفر، معلم علم معادن یک نفر، معلم حکمت یعنی پزشکی و جراحی و تشریح یک نفر، معلم سوار نظام یک نفر ضرور و در کار است. لذا آن عالیجاه از جانب شرافت جوانب اولیای دولت علیه مامور و مرخص است که به مملکت نمسه (اتریش) و پروس رفته معلم های مزبور را از قرار تفصیل فوق تا مدت شش سال اجیر کرده با مخارج آمدن و رفتن قرارنامه نوشته به آنها داده. هر قرار که عالیجاه به آنها بدهد در نزد اولای دولت ابد مدت، مقبول و ممضی است فی شهر شوال ۱۲۶۶.» انتخاب معلمان از اتریش به دلیل آن بود که اتریش چون انگلیس و روسیه و فرانسه منافع خاصی در کشور ما نداشت تا دارالفنون را به مرکز کشمکش های سیاسی تبدیل کند. جان داوودخان به اتریش رفت و با بار یافتن به دربار فرانسوا ژرف (۱۹۱۶ ۱۸۳۰ م) امپراتور اتریش درخواست ایران را اعلام کرد. امپراتور نماینده ایران را به گرمی پذیرفت و دستور همکاری لازم را صادر کرد. داوود خان هم معلمان را انتخاب کرد و با هر کدام قراردادی جداگانه منعقد کرد. داوودخان هفت نفر معلم استخدام کرد. این معلمان اتریشی در ۲۷ محرم سال۱۲۶۸ق / ۱۲۳۱ش دو روز پس از عزل امیرکبیر به تهران رسیدند. با وجود این امیر سفارش آنها را به جان داوودخان کرد و گفت چندان که می توانی به آنان مهربانی کن و نگذار ناراحت و پراکنده خاطر شوند. ناصرالدین شاه نیز از ورودشان باخبر و خوشحال شد و داوودخان را به اعطای حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد و مقدمات تاسیس دارالفنون فراهم شد.
در روزنامه وقایع اتفاقیه آمده است: «در روز یکشنبه پنجم ماه ربیع نخستین از سال ۱۲۶۸ هجری مطابق سنه خامسه از جلوس سعادت مانوس، مدرسه مبارکه دارالفنون، واقع در ارک محروسه تهران که بنا و انشا از سال سابق شروع شده بود، بر حسب امر فرمان مطاع افتتاح شد و از آن تاریخ علوم مستظرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکمای اروپا اساس آنها را ظرف چندین قرن برپا ساخته بودند در این تاسیس با تقدیس انتشار همی گرفت و اشتهار همی پذیرفت.) و این تاریخ ۱۳ روز پیش از کشته شدن امیرکبیر بود.» نخستین رییس تعلیم خانه محمدعلی خان شیرازی وزیر امور خارجه بود، که مدیریت او دیری نپایید و ریاست به عزیز الله خان مکری آجوادنباشی و پس از او به میرزا محمدخان امیرتومان رسید و سپس نوبت علی قلی خان اعتضادالسلطنه، دانشمندترین مرد قاجار و عمومی ناصرالدین شاه رسید. و پس از آن در خانواده هدایت مدتی موروثی شد و به ترتیب رضاقلی خان، علی قلی خان و جعفرقلی خان ریاست دارالفنون را بر عهده داشتند.
ساختمان دارالفنون در ۱۲۶۹ق / ۱۲۳۲ش به پایان رسید و در چهار طرف مدرسه ۵۰ اتاق هم اندازه مربع شکل ۴ ۴ با گچبری های زیبا و نقش ها و تذهیب های هنرمندانه ساخته شد. در جلوی اتاق ها، حیاط دارالفنون و در وسط حیاط حوض بزرگی قرار داشت که قنات آب شاه از مجرای زیرزمینی به آن راه می یافت. برنامه کار مدرسه دارالفنون از دو ساعت پس از طلوع خورشید تا سه ساعت پیش از غروب آفتاب ادامه داشت. هنگام ظهر همه محصلین نماز را دسته جمعی به امامت شیخ محمدصالح می خواندند. معلمان و محصلان ناهار را به خرج دولت می خوردند. هر دانش آموز در سال اول ۱۲ تومان کمک هزینه می گرفت. این مبلغ در طول سال ها افزایش می یافت تا به ۴۰ تومان رسید. علاوه بر این هر محصل در سال دوبار لباس می گرفت. لباس دانش آموزان در هر رشته مشخص بود. تا سال ۱۲۷۷ق / ۱۲۴۰ش علاوه بر روزهای ماه رمضان و اعیاد ملی و مذهبی و ایام سوگواری و تعطیلات تابستانی روزهای دوشنبه نیز تعطیل بود، بطوری که هر سال حدود ۱۸۰ روز در مدرسه، کلاس درس بر پا بود. وقتی اعتضادالسلطنه در سال ۱۲۷۷ ریاست دارالفنون را بر عهده گرفت، تعطیلی روزهای دوشنبه و بعضی روزهای دیگر را حذف کرد و تعداد روزهای کار را به بیش از ۲۰۰ روز رسانید. بودجه دارالفنون در نخستین سال تاسیس ۷۷۵۰ تومان بود و این مبلغ، سال به سال افزایش یافت بطوری که در سال ۱۳۰۷ق / ۱۲۶۹ش به ۳۰ هزار تومان رسید. حقوق معلمان و خدمتگزاران مدرسه از هزینه سلطنتی پرداخت می شد. به سبب تاخیر در پرداخت حقوق زمانی که اعتضادالسلطنه وزیر علوم شد، از شاه درخواست کرد که مالیات ملایر را به دارالفنون اختصاص دهند.
این درخواست مورد قبول قرار گرفت و مخارج غذا و لباس از این محل تامین می شد. رشته های تحصیلی در دارالفنون شامل هفت رشته پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی شناسی بود. کلاس های هر درس و هر رشته ثابت و مشخص بود. تمام رشته ها درس تاریخ، جغرافی، ریاضی و زبان خارجه داشتند. زبان خارجی ابتدا فرانسه بود و بعد روسی و انگلیسی هم تدریس می شد. دوره تحصیلی ابتدا هفت سال بود و بعد به پنج سال و سرانجام به چهار سال تقلیل یافت. تعداد محصلان مدرسه «بر حسب حکم اعلیحضرت قدرقدرت شهریاری روح العالمین فداه مقرر است که ۳۰ نفر بین ۱۴ و ۱۶ سال از اولاد خوانین و اعیان و اشراف در دارالفنون دارالخلافه مشغول تحصیل علوم غریبه از بابت حکمت و هندسه و معدن شناسی و آداب جنگ و... باشند. البته آن دولت مهربان به همه مردم اخبار و ترغیب و تحریص کرده، هر کس را که میل داشته باشد نزد اینجانب بیاورد که به اتفاق خود به حضور اقدس همایون برده در شغل مزبور و تحصیل علوم برقرار نماید.» (وقایع اتفاقیه) در ابتدا قرار بود فقط ۳۰ نفر محصل انتخاب شود، ولی تعداد محصلین در هنگام افتتاح دارالفنون ۱۰۵ نفر بود که پس از هفت سال تحصیل مجموع شرکت کنندگان در امتحان پایانی ۹۱ نفر بوده است. نظامت مدرسه با رضاقلی خان هدایت، معروف به لله باشی بود. رضاقلی خان مدت ۱۸ سال ناظم و رییس دارالفنون بود. پس از او نظامت به پسرش جعفرقلی خان نیرالملک سپرده شد.
رضاقلی خان هدایت در بسیاری از علوم زمان استاد بود. او در فلسفه و حکمت، عرفان، شعر و ادب فارسی و لغت آثار ارزنده یی از خود به جای گذاشته است. بخشی از تالیفات او عبارت است از: مجمع الفصحا، تذکره ریاض العارفین، اجمل التواریخ، سفرنامه خوارزم، فرهنگ انجمن آرای ناصری، منهج الهدایه، مظاهرالانوار، گلستان ارم و انیس العاشقین. رضاقلی خان پس از اعتضادالسلطنه به ریاست دارالفنون برگزیده شد. اعتضادالسلطنه که عموی ناصرالدین شاه بود، انسانی بزرگوار، آگاه و پرتلاش بود. هر روز در دارالفنون حاضر می شد و معلمان ایرانی و خارجی را تشویق به کار می کرد. در زمان او دارالفنون از اعتبار علمی خاصی برخوردار بود.
آموزش و پرورش در دارالفنون
معلمانی که از خارج برای تدریس در دارالفنون دعوت کرده بودند، زبان فارسی نمی دانستند، محصلان هم زبان خارجی نمی دانستند. کتاب و وسایل کار هم آماده نبود. شاگردان هم از خانواده های اعیان و اشراف بودند که کمتر توان کار مداوم و پرزحمت را داشتند. لیکن دانایی و توانایی و عشق به کار معلمان و تشویقی که از طرف شاه می شدند، با سرعت غیرقابل وصفی محیط آموزشی مناسب را فراهم کرد. مخصوصا وجود شخصیت علمی و اجتماعی اعتضادالسلطنه و معاون او لله باشی شرایط لازم برای فعالیت علمی و آموزشی را فراهم کرده بود. معلمان خارجی دارالفنون تمام وقت بودند. آنها پس از تدریس روزانه به کار تهیه و تنظیم برنامه وتالیف کتب درسی می پرداختند و وسایل کار خود را آماده می کردند.درست یک سال پس از تاسیس دارالفنون در روزنامه وقایع اتفاقیه نوشته شده است که «چون معلمین مدرسه دارالفنون یوما فیوما با کمال شوق بر مساعی و اهتمام خود می افزایند لازم آمد که اسامی بعضی از آنها که خوب ترقی کرده اند در روزنامه نوشته شود تا موجب ترغیب و تحریض دیگران آید. معلم توپخانه موسیو کریزر به جهت اطلاع اعضای دولت علیه، از مراتب تحصیل شاگردان خود نوشته می گویند که در مدرسه بزرگ توپخانه استریه (اتریش) و سایر مدارس نظامی، شاگردان توپخانه علومی را که در این یک سال با وجود تعطیلات ماه رمضان و... شاگردان من تحصیل می کرده اند در سه سال تحصیل می کنند و این علوم نه آن است که طوطی وار آموخته باشند، بلکه هر عملی را به تحقیق با ادله و براهین، کتابی به خط خود نوشته در دست دارند و می گویند الحق این خدمات به استعداد میرزازکی مترجم است و بدون زحمات او این خدمت انجام نمی گرفت. شاگردان موسیو فکتی، معلم فیزیک یعنی علم طبیعی داروسازی به استعانت از میرزارضا مترجم در درس خود ترقی کرده اند. چنانچه دو نفر آنها قابل آنند که اسم آنها نوشته شود، یکی میرزاکاظم پسر میرزا احمد محلاتی و یکی باقرخان ولد هادی خان شیرازی است. علم فیزیک بسیار شریف و ماخذ و منابع جمیع تعبیه ها و صنایع غریبه فرنگیان است. چندی قبل از این به شاگردان خود این مساله را درس می گفت که: دو فلز مختلف در وقت اتصال ایصال قوتی می کنند که آثار غریبه از آن منبعث می شود.
از جمله تحریک اعصاب حیوانات است چه مرده و چه زنده، چرخ الماس را شاهد بر تحریک حیوانات زنده آورد و از برای تحریک اعصاب مرده، قورباغه یی را پوست کنده، به میلی از مس آویخت و یک سرمفتول آهنی به مس اتصال داده و سر دیگر را تا تلاقی اعصاب قورباغه می کرد، قورباغه دست و پا می زد چنان که گویا زنده است. حاجی میرزا محمدعلی در علم وعمل ساختن جوهریات فرنگی مهارتی به هم رسانده و میرزا محمدحسین، ولد میرزا احمد تنکابنی بسیار خوب است و این اشخاص به مساعدت یکدیگر از قرار تفصیل جوهریات فرنگی را خوب ساخته اند. نمک فرنگی، اقسام شمع، سولفات دوزنگ، اکسید دوزنگ، سولفات دوفر، استات دوپتاس، نیترات دارژان، کربنات دوپتاس و استات دوپتاس. میرزا حسین ولد میرزا احمد، که شاگرد خود حکیم پولاک، معلم طب است، در این هفته به تعلیم معلم کتابی در معالجه وبا نوشته، به حضور اقدس همایون برده، بسیار مستحسن افتاده، ۱۵ تومان انعام به او مرحمت شد.» (روزنامه اتفاقیه)
نتیجه کار دارالفنون
وجود استادان خارجی که مردان علم وعمل بودند، تشویق مسوولان کار و مدیریت آگاه و دلسوز سبب شد دارالفنون در سال های اولیه به کارهای مهم علمی و صنعتی دست بزند و امیدهایی را که به وجود آمده بود برآورده سازد. پیشرفت دارالفنون چنان چشمگیر بود که ماموران ژاپنی با دیدن آن، به فکر تاسیس دارالفنون در کشور خود برآمدند و ۲۰ سال پس از تاسیس دارالفنون در ایران اقدام به گشایش مشابه چنین سازمانی در ژاپن کردند و به آنجا رسیدند که شاهد هستیم. فهرست بعضی از کارهایی که در دارالفنون در جهت آموزش علوم و فنون جدید انجام شد، چنین است:۱) تالیف و ترجمه: طبق قراردادی که با استادان خارجی بسته شده بود، هر یک از آنها موظف بودند هر سال یک کتاب تالیف کنند و تحویل دهند. این کتاب ها توسط مترجمان و معلمان ایرانی ترجمه و در چاپخانه دارالفنون چاپ ومنتشر می شد. فهرست این کتاب ها که در انتقال علوم و فنون جدید به ایران نقش موثر داشتند موجود است.
۲) رواج طب غربی: در سال ۱۲۶۹ ق، یک سال پس از افتتاح دارالفنون، نخستین عمل جراحی سنگ مثانه، و پس از آن عمل چشم و بعضی سرطان ها توسط دکتر یاکوب پولاک، استاد اتریشی انجام شد. بیمارستان دولتی تاسیس شد و در آنجا استادان، دانشجویان را با طب غربی آشنا کردند. نخستین مایه کوبی در دارالفنون انجام شد.
۳) پایه گذاری تلگراف: دانش آموزان دارالفنون به راهنمایی معلم علاقه مند توپخانه؛ موسیو کریزر یا کریشش (اتریشی)، نخستین فرستنده و گیرنده تلگراف را در اسفند ۱۲۳۶ش / ۱۲۵۳ق ساختند و با سیم کشی میان دو کلاس مدرسه، مخابره آزمایشی تلگراف را در حضور میرزا آقاخان نوری، صدراعظم انجام دادند. ناصرالدین شاه از شنیدن خبر موفقیت این طرح شاد شد و از علی قلی میرزا، اعتضادالسلطنه، عموی دانشمندش که رییس دارالفنون بود اظهار رضایت خاطر کرد. سپس دستور داد که بین قصر گلستان و باغ لاله زار سیم تلگراف کشیده شود. پس از آن خط تلگراف میان تهران و چمن سلطانیه زنجان که محل استقرار ارتش ایران بود، برقرار شد.
۴) نخستین نقشه شهر تهران: نخستین نقشه یی که به دست ایرانی تهیه شده است، نقشه یی است که شاگردان توپخانه در خارج از مدرسه به راهنمایی «کریشش» از تهران و اطراف آن تهیه کردند. دسته دیگری از همین شاگردان مامور تعیین ارتفاع قله دماوند شدند.
۵) رها کردن بالن: در سال ۱۲۹۴ ق، دو بالن از دارالفنون به هوا صعود کرد و مردم تهران شاهد بالا رفتن بالن ها بودند. ناصرالدین شاه در نوشته های خود با شادی فراوان از این خاطره یاد می کند.
۶) چاپ و چاپخانه: در دارالفنون چاپخانه یی دایر شد که به چاپ کتاب های درسی و غیردرسی اختصاص داشت.
۷) کشف معادن و تولید مواد: میرزاکاظم محلاتی، پدر دکتر محمود شیمی پایه گذار جدید در ایران معلم فیزیک و شیمی بود. این استاد که خود از فارغ التحصیلان دارالفنون بود، در آزمایشگاه دارالفنون به ساختن انواع اسیدها دست زد. او وسایل کارش را از پاریس به تهران آورده بود. علاوه بر آن به شناسایی معادن ایران پرداخت.
۸) عکاسی و نقاشی: عکاسی و نقاشی از درس های دارالفنون بود. در روزنامه دولتی (روزنامه دولت علیه) آمده است که شاگردان مدرسه که نزد «موسیو کارل یان» عکاسی می آموختند توانسته بودند از خطوط میرعماد چنان عکسی بگیرند که «هیچ فرقی با اصل آن نمی دهند». داروهای عکاسی را در دواخانه مدرسه درست می کردند. کمال الملک (محمدغفاری کاشانی) در دارالفنون تحصیل کرد و در نقاشی به مقام والایی رسید و مدرسه صنایع مستظرفه را در سال ۱۳۲۹ق تاسیس کرد. در این مدرسه مجسمه سازی، منبت کاری و قالیبافی هم آموزش داده می شد.
۹) جمع آوری کتاب: در دارالفنون کتاب های خطی و چاپی جمع آوری می شد. این کتاب ها بعدها جزو کتابخانه ملی شد.
۱۰) آمارگیری از جمعیت تهران: نخستین آمارگیری به مدیریت میرزا عبدالغفارخان نجم الدوله و به کمک محصلان دارالفنون صورت گرفته است.
۱۱) تربیت جمعی آموزش دیده: در دارالفنون جمعا ۱۲ دوره، حدود ۱۱۰۰ نفر دانش آموختند و به کارهای سیاسی و علمی پرداختند. نخستین دوره ۱۰۵ نفر بودند که پس از پایان هفت سال از آنجا فارغ التحصیل شدند و ۴۲ نفر آنها با هزینه دولت در سال ۱۲۷۵ق / ۱۲۳۸ش راهی فرانسه شدند.
پایان کار دارالفنون
تاسیس دارالفنون امید به اصلاحات را در جامعه ایرانی به وجود آورد و معلمان ایرانی و فرنگی چنان به کار مشغول شدند که تصور می شد جریانی از فعالیت های علمی و فنی به وجود آمده که می تواند عقب ماندگی ها را جبران کند و نظم نوینی در جامعه پدید آورد. اما متاسفانه این امیدها دیری نپایید و سرانجام با جدا شدن شعبه های طب و جراحی و بخش های نظامی از آن، دارالفنون به یک دبیرستان معمولی تبدیل شد و پس از مدتی هم تعطیل شد و ساختمان آن رو به تخریب نهاد.بعضی از عواملی که می توان سبب رکود دارالفنون برشمرد چنین است:
۱) عوامل خارجی: «قدرتی که امیرکبیر را از میان برد می دانست که اگر مدرسه درست در کشوری باز شود و شاگردان فهمیده و روشن از آن بیرون آیند، نمی توان آن کشور را مستعمره یا نیمه مستعمره کرد چنان که این مطلب در کشور ژاپن به آزمایش رسید و ثابت کرد». برای برهم زدن نظمی که به وجود آمده بود، معلمان ایتالیایی به توصیه قدرت های تخریبی به استخدام دارالفنون درآمدند و در برابر استادان اتریشی، که امتحان کار و صداقت خود را داده بودند به مقابله و کارشکنی برخاستند و نظم مدرسه را از درون مختل کردند. شاه را نیز نسبت به مدرسه و شاگردان بدبین کردند بطوری که به جای تشویق، مورد توبیخ و سرزنش و محدودیت قرار گرفت.
۲) به کارگیری نامناسب: آموزش دیدگان دارالفنون و تحصیلکرده های خارج از کشور به کارهای نامناسب و اغلب اداری و سیاسی گمارده شدند، مثلا میرزامحمودخان منجم قمی که در رصدخانه پاریس کار کرده بود و در آنجا مقام علمی ممتاز داشت، در تلگرافخانه مشغول شد و عبدالرسول خان اصفهانی، بهترین شاگرد ریاضی به حکومت ملایر رسید و حتی تحصیلکرده خارج، با درجه دکترا، پیشخدمت مخصوص شد. از افرادی هم که حرفه هایی آموخته بودند در جای مناسب خود استفاده نمی شد.
۳) انتخاب محصلین بر اساس معرفی و توصیه: در بیانیه یی که برای ثبت نام در سال ۱۲۷۶ق /۱۲۳۹ش از طرف دولت صادر می شود، اعلام می شود که «مواجب به شاگردان جدید مرحمت نمی شود... و اگر این متعلمین در دارالخلافه باهره (تهران) باشند پیش اعتضادالسلطنه وزیر علوم رفته و او به اجازه اولیای دولت به رضاقلی خان، رییس مدرسه دارالفنون و نایب اول وزیر علوم سپرده به هر علمی که شایسته باشد او را بگذارد.» ملاحظه می شود که برای ثبت نام در مدرسه، وزیر علوم باید دیده شود.
۴) عدم آمادگی محصلین: استادانی که از اروپا به ایران آمدند، اغلب تحصیلات عالی داشتند و برنامه کار خود را براساس وجود محصلینی برگزیدند که پایه و مایه اولیه را داشته باشند. در نخستین دوره کم و بیش چنین دانشجویانی برگزیده شدند ولیکن در دوره های بعدی مشخص شد که لازم است برای آموزش خواندن و نوشتن آنها نیز از معلمین استفاده شود.
۱) میرزا عبدالغفار که در علوم و نقشه کشی تخصص داشته و سال ها به تدریس این علوم و تربیت آنچه امروز تکنسین خوانده می شود، اهتمام ورزیده نخستین بار در سال ۱۲۸۶ هجری قمری به یاری جعفرقلی خان، رییس مدرسه و ۲۰ نفر از شاگردان دارالفنون نقشه اراضی جدید شهرتهران را در مدت هشت ماه کشیده است و از آن تاریخ که شهرتهران در حصار جدید به سرعت توسعه پیدا می کرده است همواره تغییرات و توسعه های جدید را در نقشه خود وارد می ساخته است. به عبارت دیگر کار نقشه برداری را ادامه می داده تا در ۱۳۰۵ هجری قمری کار را به انجام رسانیده و از آن پس سه الی چهار سال هم صرف ترازیابی محیط شهر کرده است تا در سال ۱۳۰۹ هجری قمری نخستین نقشه تمام عیار و کامل شهرتهران را از خود به یادگار گذاشته است.(از کتاب جغرافیا در ایران. دکتر محمدحسن گنجی صفحه ۲۷)
۲) روز شنبه ۸ ربیع الاول ۱۲۹۴، پنج ساعت مانده به غروب، دو بالن از جلوخان مدرسه معلم خانه به آسمان رفت. ما بعد از صحبت با وزرا در باغ رفتیم، بالای شمس العماره، حرم هم پشت بام اندرون ما بودند. کل تهران هم از زن و مرد روی بام ها و کوچه ها بودند. بالن اولی قرمز رنگ بود، هوا رفت. اما کم کم افتاد در باغ سپهسالار مرحوم. مردم هم رفتند. ما بودیم در بالای شمس العماره، سیاچی، امین السلطنه، عضدالملک، ادیب الملک، فرخ خان باشی وجیه و... بودند. بعد بالن سفید بزرگ برش فرنگی باد شد. باز همه مردم دوباره جمع شدند در باغ ها و...
این دفعه این بالن بسیار خوب هوا رفت. نیم ساعت درست روی آسمان شهر ایستاده بود. دو هزار زرع هم بلکه بیشتر هوا رفت، خیلی تماشا داشت. دو نفر هم با این بالن هوا رفتند. بالا در باغ نظامیه یا باغ سپهسالار حالیه افتاد، بالن هم پاره شد. خیلی تماشا داشت، هیچ وقت مردم هم چنین تماشا نکرده بودند.» (خاطرات روزانه ناصرالدین شاه که با دستخط وی نوشته و موجود است.)
http://www.aftabir.com منبع : آفتاب
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}